در قسمتی از کتاب صوتی اطلس میشنویم:
بعد از عروسی، روزبه خان دست اطلس را گرفت آورد آن اتاق را در بالاخانه نشانش داد. از اطلس خواست تا وقتی آن جا زندگی میکنند چیزی از صداهایی که از طبقه پایین میشنود نپرسد. ضجه. ناله. زوزه. نعره. یا هر صدایی که میشنود. اطلس دو شکم زایید. نوشین و آرش را رساند به 7 و 8 سالگی هر روز و هر شب صداها را شنید و لب از لب باز نکرد. ضجه. ناله. زوزه. نعره.یا هر صدای دیگری که از طبقه پایین شنید.